جایگاه عدالت اقتصادی در تمدن نوین اسلامی
«جایگاه عدالت اقتصادی در تمدن نوین اسلامی»
الهه محمدعلی(سطح 2، حوزه علمیه راه زینب علیهاالسلام)
چکیده
نظام سياسي و دولت، لازمة زندگي اجتماعي و زندگي سياسي است. زندگي سياسي بدون نظم عمومي و فردي ممكن نيست. غایت مندی زندگی انسان و نگرش واقع گرایی به سعادت و خیر، از بارزترین ویژگیهای فلسفهی اجتماعی با نگرش دینی و اسلامی است. عدالت واقعگرا بیانگر روابط، نهادها و ساختارهای خاصی در واقعیت نظم اقتصادی و اجتماعی است. با ظهور و پیدایش اندیشههای جدید و تفکر نسبی گرایی، که بر مبنای نظریهی اومانیستی خود بنیادگرایانه، توانست به عنوان تفکری مسلط و اندیشهای حاکم جای خود را باز کند، با مبدأ قرار گرفتن انسان به عنوان خاستگاه معرفت و شناخت، از انسان موجودی ساخت که مستقل و بینیاز از هر منبع و مرجع دیگری محور ارزشها و نیز معیار و ملاک آن قرار گرفت. در حالی که در نگرش دینی، عدالت و تمامی ابعاد آن، سرچشمهی الهی دارد و در چارچوب شریعت قابل تعریف است. بنابراین در این رهیافت عدالت چهرهی الهی و آرمانی دارد.جوامعی هستندکه با استفاده از آزادی همهی منافع و مزایای طبیعی و اجتماعی را به سوی خود جذب میکنند و آزادی را در انحصار خود درمیآورند. به همین جهت نیاز به بررسی برابری ضروری است، و انسانها خواهان آن میگردند، تا از آزادی بکاهند تا بتوانند به برابری دست یابند. در نتیجه برابری بر آزادی حکومت میکند، نیاز به برابری نیز در واقع نیاز به عدالت است، زیرا آنجا که جای برابری و تساوی است، برابری در ذات و عمل به عدالت وجود دارد. بنابراین عدالت والاترین ارزشها است. نوع نگرش انسان به هستی و دنیا هستهی اصلی جهان بینی هر مکتبی را تشکیل میدهد. از این رو در پژوهش حاضر نویسنده در صدد است با روش توصیفی تحلیلی به تبیین عدالت در بعد اقتصادی بپردازد، چراکه آن چه مبنای تمدن اسلامی را در یک جامعه ی دینی قرار می دهد و به تبع آن نظام اقتصادی سالم شکل میگیرد، عدالت است.
کلید واژه ها: تمدن، تمدن نوین اسلامی، عدالت، عدالت اقتصادی، عدالت واقع گرا